آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
مرا دوست بدار ، اندکی ولی طولانی !
آنقدر زیبا دوستت داشتم که باورت نمی شد !!!!
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 11:21 :: نويسنده : حنا
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپهای گل آلود عشق ورزیدیم. دومین روز بارانی چطور؟ پیشبینیاش را کرده بودی چتر آورده بودی من غافلگیر شدم سعی میکردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد میکند حوصله نداشتی سرما بخوری چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پینهای چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم. تنها برو! دکتر علی شریعتی نظرات شما عزیزان:
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||
|